ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت ...!

خواهر عزیز و فعال (دخت کنگ) چندی پیش ایده ی بسیار جالبی مطرح کرده و ضمن نوشتن تغییر و تحولات و  آرزوهای پیش رویشان در زندگی شخصی از دوستان دیگر نیز دعوت بعمل آوردند که چند خطی همانند ایشان از زندگی شخصیشان بنگارند. 

بنگری عزیز نیز که توسط دخت کنگ دعوت شده بود پس از اجابت و نگارش دوستان دیگری را دعوت نمودند که بنده حقیر نیز یکی از مدعوین ایشان بودم. ضمن تشکر از ایشان به خاطر لطف وافرشان نسبت به حقیر و پوزش بدلیل اینکه کمی دیر دعوتشان را اجابت می کنم چند خطی از تغییرات و تحولات زندگی ام طی سال گذشته و همچنین برنامه های پیش روی خود را می نگارم. 

 

خوشبختانه سال ۸۷ سال نسبتا خوبی نسبت به سال های اخیر برای من بود هر چند می توانست بهتر نیز باشد.  

کمی از تنبلی خود کاستم و با تشویق های دوستی عزیز پس از ۷ سال دوباره لای کتاب های درسی را باز کردم و توانستم طلسم را بشکنم و پس از اخذ مدرک دیپلم وارد دانشگاه شوم و در رشته مورد علاقه خود ( نرم افزار کامپیوتر) تحصیل کنم.  

تهران از همه لحاظ برای تحصیل عالی است. اما بدلیل مشکل خوابگاه و مشکلات عدیده دیگر تنها دو ماه را توانستم در پایتخت تحصیل کنم و از امکانات آنجا استفاده ببرم. پس از دو ماه و  پایان یافتن ترم اول بالاجبار انتقالی گرفته و پس از ناکامی در ثبت نام در دانشگاه بندر راهی بندر لنگه شدم و در آنجا ثبت نام نمودم. 

اکنون می توان گفت دانشجوی بندرلنگه هستم هر چند بیشتر کلاس ها را دور زده ام تا بحال...!  

 همچنین یک ماه است که درگیر گرفتن مجوز آموزشگاه کامپیوتر هستم و در حال حاضر در انتظار نتیجه کمیسیون اداره کل سازمان فنی و حرفه ای...! 

 

 

اهداف پیش رو : 

 

۱ - اخذ مجوز آموزشگاه و سعی در راه اندازی و آموزش ... 

۲- سعی در جهت اینکه فردی مفید برای خانواده و جامعه باشم 

۳- توجه بیشتر به امورات دینی و اخروی  

۴- ساده باشم چه در باجه یک بانک. چه در زیر درخت... 

 

پ.ن : چون مدت زیادی از این بحث می گذرد اکثر دوستان بحث مربوطه را نوشته اند و دیگر نیازی به دعوت من نیست. 

 

ب. ن : دوستانی که بدلیل خرابی لینک های تصاویر مربوط به همایش مردم شناسی لارستان نتوانسته بودند تصاویر را مشاهده کنند می توانند  از منوی سمت راست وبلاگ وارد گالری تصاویر شده  و یا بر روی این نوشته کلیک کنیدو عکسها را مشاهده کنید.